Mr. Freeman, part 49 (Farsi)

2 месяца назад

28,805 Просмотров

هرجایی که میرم اینو میشنوم : فریمن باید چیکار کنیم ؟ بهمون یک نشانه بده. یک انقلاب راه بنداز . همه ما حمایتت میکنیم . جواب همه این سوالارو از قبل میدونید ، اما دوست دارید بازم نقش دختر بچه های مظلوم رو بازی کنید . خیلی خوب ،‌ من جوابو از عمق جمجمه ی نا امیدتون استخراج میکنم و بگذارید هر کسی که گوش شنیدن داره ببینه . حالا چشماتونو ببندید و تا زمانی که نگفتم بازشون نکنید ، ببندشون ، گفتم چشمای لعنتیت رو ببند . آهان ، میبینم که به توافق رسیدیم . خب پس ، خیره شدن به صفحه هیچ فایده ای نداره ، امروز مهمترین چیز در جای دیگری اتفاق خواهد افتاد ، پس بیاید شروع کنیم . تصور کن که بالای یک تپه ی زیبا نشسته ای ، احاطه شده توسط گیاهان معطر ، گل ها ،‌ درخت ها ، تنفست صاف و یکنواخته ، یک ، دو ،‌سه شما در حال غرق شدن در مدیتیشن عمیق هستید ، در کیهان آگاهی بی نهایت شما ، هرچیزی که نگرانت میکرد اکنون حل شده و تو به آرامی در حال حرکت به سمت جایی هستی که حتی زمان ناپدید میشود، به سمت اکنون ابدی . و حالا به حالت عادی خودت برمیگردی ، یه نگاه بنداز ... دستات ، پاهات ، چه خبره ؟ چرا ،بدن فیزیکیت به طور کامل تجزیه شده . تو تبدیل شدی به اسکلت . ... و با اولین پرتو خورشید به خاکستر تبدیل خواهی شد و تنها چیزی که باقی میمونه فقط آگاهی خالصه . به طور کامل و مطلق ، آزادی . دیگه به همسایه هات حسودی نمیکنی ، بدون کینه های بی معنی و نارضایتی های قدیمی حرص و ترس و تمام اون جسم مرده بوگندو، که تو رو به کثافتای دنیا کشاند که در زیرزمین های کثیف زندگی در کمینت بودند. و در نهایت راه کاملا باز میشود و باعث میشود احساس شادی کنی . و دنیا رو در آغوش بگیری ، با عشق خالص .

خیلی خوب ، حالا چشماتو باز کن و به کار هایی که اینجا انجام دادیم یه نگاه طولانی بنداز . حالا با دقت نگاه کن . به نظر میاد چیزی تغییر نکرده ، درسته ؟ خوب ، شنیدی؟ طوفان به همراه رعد و برق اومد و واقعیت جدیدی رو با رعد و برق نمایان میکنه و به زودی حتی یک بچه هم میتواند ده تمایز اساسی جدید رو در اینجا پیدا کنه . تو میتونی چیزای جدید رو تشخیص بدی ؟ بهتر نگاه کن ، میبینی که جاده پدیدار میشه ، زیر رد پای یک پیاده .

Тэги: